از شاعران هرات است. مؤلف تذکرۀ حسینی این بیت را از او نقل کرده است: در خانقاه وحدت دیگر مخالفت نیست چون تار سبحه یک حرف از صد دهن برآئیم. رجوع به تذکرۀ حسینی ص 356 شود
از شاعران هرات است. مؤلف تذکرۀ حسینی این بیت را از او نقل کرده است: در خانقاه وحدت دیگر مخالفت نیست چون تار سبحه یک حرف از صد دهن برآئیم. رجوع به تذکرۀ حسینی ص 356 شود
فرخ حسین (ملا...) ، متخلص به ناظم. از شاعران قرن یازدهم هرات است، وی سفری به بنگاله کرده، و در همانجا رحل اقامت افکنده و به روایت مؤلف تذکرۀ مرآهالخیال به سال 1068 هجری قمری درگذشته است. او را با نصرآبادی نیز مکاتبات شاعرانه بوده. لطفعلی بیگ آذر او را مداح سلسلۀ شاملو (در هرات) دانسته و مثنوی یوسف و زلیخائی به وی نسبت داده است. او راست: از غلطبخشی ابنای زمان نیست عجب کز گهر آب ستانند و به دریا بخشند. دست از کرم به عذر تنک مایگی مشوی برگی در آب کشتی صد مور می شود. از لطافت بس که روحانی سرشت افتاده است گیرمش گر در بغل پندارم آغوشم تهیست. نامی از خویش درجهان بگذار زندگانی برای مردن نیست. رجوع به آتشکدۀ آذر ص 155 و نتایج الافکار ص 722 و سرو آزاد ص 105و تذکرۀ حسینی ص 356 و شمع انجمن ص 459 و ریحانهالادب ج 4 ص 160 و روز روشن ص 677 و مرآهالخیال ص 127 شود
فرخ حسین (ملا...) ، متخلص به ناظم. از شاعران قرن یازدهم هرات است، وی سفری به بنگاله کرده، و در همانجا رحل اقامت افکنده و به روایت مؤلف تذکرۀ مرآهالخیال به سال 1068 هجری قمری درگذشته است. او را با نصرآبادی نیز مکاتبات شاعرانه بوده. لطفعلی بیگ آذر او را مداح سلسلۀ شاملو (در هرات) دانسته و مثنوی یوسف و زلیخائی به وی نسبت داده است. او راست: از غلطبخشی ابنای زمان نیست عجب کز گهر آب ستانند و به دریا بخشند. دست از کرم به عذر تنک مایگی مشوی برگی در آب کشتی صد مور می شود. از لطافت بس که روحانی سرشت افتاده است گیرمش گر در بغل پندارم آغوشم تهیست. نامی از خویش درجهان بگذار زندگانی برای مردن نیست. رجوع به آتشکدۀ آذر ص 155 و نتایج الافکار ص 722 و سرو آزاد ص 105و تذکرۀ حسینی ص 356 و شمع انجمن ص 459 و ریحانهالادب ج 4 ص 160 و روز روشن ص 677 و مرآهالخیال ص 127 شود
ابن محمد بن عبداﷲ بن معاذ، مکنی به ابوعلی رفاء هروی. وی در جوانی به بغداد شد و در آنجا و مکه و کوفه و حلوان و همدان و ری و نیشابور علم آموخت، و در پیری به بغداد بازگشت. و بدانجا از دارمی [عثمان] و جکانی [علی] و یشکری [فضل] و حسین انصاری هروی و محمد سامی هروی وجز آنان روایت شنید و ابن رزقویه و جز او از وی روایت کنند. ابوعبداﷲ نیشابوری گوید حامد رفاء هروی بسال چهل ودو [ظ: 242 هجری قمری] بدینجا آمد و نزدیک خانه ابوعلی حافظ منزل کرد و حدیث گفت، محمد بن احمد بن یعقوب گوید ابوعلی حامد رفاء در هرات روز جمعه 27 رمضان سال 356 وفات یافت. رجوع به تاریخ بغداد ج 8 صص 173-174 و معجم الادباء ج 5 ص 247 و ذریعه ج 2 ص 385 شود
ابن محمد بن عبداﷲ بن معاذ، مکنی به ابوعلی رفاء هروی. وی در جوانی به بغداد شد و در آنجا و مکه و کوفه و حلوان و همدان و ری و نیشابور علم آموخت، و در پیری به بغداد بازگشت. و بدانجا از دارمی [عثمان] و جکانی [علی] و یشکری [فضل] و حسین انصاری هروی و محمد سامی هروی وجز آنان روایت شنید و ابن رزقویه و جز او از وی روایت کنند. ابوعبداﷲ نیشابوری گوید حامد رفاء هروی بسال چهل ودو [ظ: 242 هجری قمری] بدینجا آمد و نزدیک خانه ابوعلی حافظ منزل کرد و حدیث گفت، محمد بن احمد بن یعقوب گوید ابوعلی حامد رفاء در هرات روز جمعه 27 رمضان سال 356 وفات یافت. رجوع به تاریخ بغداد ج 8 صص 173-174 و معجم الادباء ج 5 ص 247 و ذریعه ج 2 ص 385 شود
مؤلف صبح گلشن آرد: ’در معما نادره کاریها نموده خیلی دقیقه سنج و نکته آفرین بوده’. این بیت او راست: چو آب زندگی هر سو که آن آرام جان گردد سر راهش چو گیرم از ره دیگر روان گردد
مؤلف صبح گلشن آرد: ’در معما نادره کاریها نموده خیلی دقیقه سنج و نکته آفرین بوده’. این بیت او راست: چو آب زندگی هر سو که آن آرام جان گردد سر راهش چو گیرم از ره دیگر روان گردد